و اينك زمين

مگر بارها نشنيده بودي خدا كسي را كه در شادي كردن زياده‌روي كند، دوست ندارد؟ مگر نمي‌دانستي هر كس بين مردم فساد كند دشمن خداست؟

***

ـ «هارون! دوست دارم امروز همراه من باشي. من نمي‌توانم به شيريني و شيوايي صحبت كنم. شايد قارون با چرب‌زباني‌اش مرا به مسخره بگيرد. اما تو كلامي دلنشين داري. اگر با من همراه باشي خيالم آسوده است.»

در جواب برادرم گفتم: «اي فرستاده خدا! هر چه بگويي اطاعت مي‌كنم. اگر چه من هم مثل تو، دلم نمي‌خواهد با قارون روبرو شوم، چون همه مي‌دانن كه او به محبت و صميميت بين من و تو حسادت مي‌كند.»

ادامه نوشته

شعر های بهار 88-  3

1)      به این نوشته­ها

 حسودی می­کنم

که بر صفحه وبگاه

چشم هایت را زیارت خواهند کرد

------------------------------------------------------

     پیرمرد مست کافه تراچی

 چشم به چشمم دوخت

 نگاه

نگاه

 نگاه

 من و ذکر و قهوه

دید مدهوشتریم

 

ادامه نوشته

مقاله کنگره جهانی نویسندگان - اکوادور

مقاله حاضر نوشته سید علی کاشفی خوانساری در مقاله کنگره جهانی نویسندگان  در شهر کیتو پایتخت اکوادور در آمریکای جنوبی در اردیبهشت ۹۰ ارایه شد.
ادامه نوشته

مواجهات چندين باره با فردي تنها

پاسخ به اين پرسش كه اولين بار چگونه با نادر ابراهيمي آشنا شدم و او را ديدم چندان آسان نيست. چرا كه من چندين بار براي «اولين بار» با نادر ابراهيمي برخورد كردم و هر بار با يك نادر ابراهيمي متفاوت روبرو شدم.

ادامه نوشته