۱-

مي ترسم

گربه هاي رند زباله ها را

و مرد گردين بازيافت ها

پس مانده هاي خانه ام

از عشق بيچاره كند.

ادامه نوشته

۱-

 هرچه قدر تنهايم بگذاري

باور نمي كنم نبودنت را

و سور محيط و محاط را

با موهاي بالاي پيشاني ام مزه كرده ام

اين امتحان را

من برنده ام

باور كن

ادامه نوشته

۱-

 چه مي كنم؟!

آنيه هاي عده بي تو ماندن را

با موها

- كه خاكستر اين سيگار را

هم فام مي شوند-

چوب خط مي زنم

سه سال و ده ماه؟

سه دفتر و ده شعر؟

سي ماتم و سي ده اندوه؟

ادامه نوشته

۱-

 واگذار مي شوم:

مردي با موهايي سپيد

و خرسي عروسكي

 كه از تولد

كنار بالش من است

 و چند صد و اندي كتاب خاك گرفته

دلتنگي هاي معوج ،‌ مچاله كنار اتاقم

دو سه دف و هفت هشت تسبيح

و آلبوم هاي عكس و ترانه

كه هنوز نتوانسته ام گم كنم

 و چشمي

 كه خوب تماشا را بلد است

و دستي

 كه تنها ماندن  را ياد نمي گيرد

ادامه نوشته