توصیه های پیش از مرگ برای نویسندگان
توصیه های پیش از مرگ برای نویسندگان
سیدعلی کاشفی خوانساری
چند روز قبل ، انبوهی از فیش ها و یادداشت های دوست نویسنده ام ،مرحوم حسین حداد به من سپرده شد تا آن ها را واکاوم و آثار منتشر نشده را بیابم و سامانی دهم . حس و حالم دقیقاً شبیه روزهایی بود که چند سال قبل ، چنین مسئولیتی درباره اوراق برجای مانده از مرحوم منصور حسین زاده به من سپرده شد . به یاد می آورم که پس از روزها بهم ریختن کاغذپاره ها و دسته دسته کردن آنها راه به جایی نبردم و سرانجام با نفسی بریده از سرکار خانم اعظم کاوه (روزنامه نگار ارجمند و همسر مرحوم حسین زاده) اجازه خواستم تا حجم انبوه یادداشت ها را به برادر فرزانه و استادم سیدفرید قاسمی بسپاریم تا محفوظ باشد و ان شاءالله روزی در موزه مطبوعات به نام مرحوم حسین زاده به نمایش درآید.
چه باور کنیم یا نه ، مرگ دیر یا زود- و البته قطعاً بسیار زودتر از پیش بینی های ما - به سراغ یکایک خلایق- من جمله دوستان عزیز نویسنده ام – خواهد آمد . سرو کله زدن با ورق ها و برگه های به جای مانده از این دو بزرگوار ، مرا در فکر و اندوهی عمیق فروبرد و صادقانه از خود پرسیدم اگر همین امروز خود من ، خرقه تن را فروبگذارم تکلیف صدها برگ یادداشتهای پراکنده ای که سالها عمرم را به پای آن ریخته ام چه خواهد شد؟ و اگر به فرض برادر مؤمنی پیدا شود و بخواهد به آنها سامانی دهد ، چه می تواند بکند؟ به هرحال شاید این حس و حال و این دغدغه ها به نظر شما ساده لوحانه بیاید ، اما آنچه می نویسم ، راه ها و نکته هایی است که پس از این دلمشغولی ها به ذهن این فقیر رسیده است.
پیش از پرداختن به توصیه ها ، لازم است برای خوانندگانی که کمتر با دو بزرگوار فوق الذکر آشنایی دارند به اجمال عرض کنم که منصور حسین زاده ، روزنامه نگار خوش فکر و موفقی بود که در مؤسسه کیهان کار می کرد و نقدها و گزارش های ریزبینانه ای در باب کتاب و محصولات فرهنگی کودکان داشت و سال 1369 جهان خاکی را بدرود گفت . از او کتاب پرارزش « تاریخ مطبوعات کودک و نوجوان » به جای مانده است . حسین حداد نیز نویسنده و پژوهشگری فعال و خدوم بود که دهها جلد کتاب شناسی و مقاله شناسی در حوزه های ادبیات داستانی ، ادبیات کودک و ادبیات دینی به یادگار گذاشت و اسفند 1385 از میان ما رفت . روح هر دوی این بزرگواران و همه رفتگان از میان اهل قلم شاد و مغفور و متعالی باد.
1. حتی الامکان از میان ایده ها و موضوعاتی که برای تحقیق یا تألیف به ذهن می رسد ، اولویت ها را بر اساس اهمیت ، علاقه ، دسترسی به اطلاعات مشخص کنیم و سعی کنیم کارها را یکی یکی جلو ببریم و به پایان رساندن کتاب ها را به تعویق نیندازیم . فراموش نکنیم یک اثر به پایان رسیده ، بیش از چندین کتاب ناتمام و ابتر فایده و ارزش دارد.
2. همواره سعی کنیم دور و بر خودمان را خلوت کنیم . کارهای به پایان رسیده ، متن های پاکنویس و تایپ شده ، نسخه های اولیه و ویرایش شده و ... را پس از پایان هر اثر دور بریزیم و جداگانه بایگانی کنیم.
3. فیش ها و نوشته ها را حتی الامکان طبقه بندی کنیم . موضوع و عنوان اصلی و موضوعات فرعی را به دقت ثبت کنیم تا اطلاعات به آسانی قابل بررسی و سامان دهی باشد. باور کنیم در حجم انبوه هزاران برگ کاغذ ، گاهی خودمان هم فراموش می کنیم این نوشته به کدام بحث یا پژوهش مربوط بوده است.
4. در یک وبلاگ یا دفترچه یادداشت ، سیر کارها و مطالعات خود را ثبت کنیم . هیچ عیبی ندارد اگر پیش از نوشتن یک کتاب یا در حین کار بر روی آن ، نام آن و فهرست تقریبی و احتمالی آن و دیدگاهها و سیر کلی آن را مکتوب کنیم.
5. بسیاری از اوقات دوستان نویسنده ، با هدف کامل تر شدن کتاب و یا رفع اشتباهات و نواقص احتمالی و یا با آرزوی ویرایش دقیقتر آن ، تدوین نهایی کتاب را به تعویق می اندازند. در حالی که پس از چاپ یک کتاب نیز ، امکان ویرایش و تکمیل و تفضیل آن وجود دارد .. پس هرگاه که اثری به قوامی نسبی رسید نسبت به چاپ آن اقدام کنیم و یا هرگاه فصل و بخشی از یک کتاب نهایی شد، آن را به شکل مقاله در مطبوعات ارائه کنیم.
6. خانواده ، دوستان نزدیک و همکاران را از کارهایی که در دست تألیف و تحقیق داریم باخبر کنیم . همفکری با این دوستان ، به تدوین مناسب تر آثار در روزهای پیش از مرگ نیز کمک خواهد کرد.
7. وصیت نامه نویسی ، سنتی شرعی وامری عقلانی است . بد نیست در وصیت نامه خود ، نام یکی دونفر از دوستان مورد اعتماد نویسنده را که به موضوع کارهای ما علاقه و تسلط دارند و احتمال می دهیم ، پس از مرگ ما نسبت به تدوین آثار ناتمام دلسوز باشند ذکر کنیم.