روایات گوناگون درباره اهمیت دوره کودکی و بازی‌ها و سرگرمی‌های این دوران آن‌قدر در متون اسلامی و سیره معصومین فراوان است که دیگر بر کمتر کسی اهمیت، ضرورت و نقش سازنده بازی‌های کودکانه پوشیده است.

روان‌شناسان و کارشناسان تعلیم و تربیت نیز از گذشته‌های بسیار دور همچون افلاطون تا جدیدترین و نوگراترین نظریه‌پردازان هم‌عصر ما بر این موضوع صحه گذاشته‌اند.

اگر هم به تاریخ و تمدن چند هزار ساله ایران عزیزمان نگاهی بیاندازیم، نمونه‌های فراوانی از اشاره به بازی‌های کودکانه را در میان متون برجامانده از پیش از اسلام می‌یابیم و شواهدی را از اسباب‌بازی‌های آن دوران در آثار باستانی و گنجینه‌های بدست آمده پیدا خواهیم کرد.

با همه آنچه که گفته شد و بعید است کسی منکر ضرورت و اهمیت این موضوع باشد، متاسفانه این مساله متولی ملی و فراگیری در کشور ما ندارد.

مقوله بازی کودکان در کشور ما با سازمان‌ها و نهادهای فراوانی گره خورده است که هیچ‌یک به شکل زیربنایی و اساسی بر این کار تمرکز ندارند و گاهی اقدامات و مصوباتشان در تعارض با یکدیگر قرار می‌گیرد.

شورای فرهنگ عمومی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، شورای نظارت بر اسباب‌بازی، کانون پرورش فکری کودکان، سازمان بهزیستی و مهدهای کودک، وزارت آموزش و پرورش و مدارس،‌شهرداری‌ها با پارک‌ها و شهربازی‌ها و خانه‌های اسباب‌بازی، اتاق بازرگانی، وزارت معدن صنعت تجارت و ... هرکدام از سویی با مقوله بازی و اسباب‌بازی مرتبط‌اند اما وحدت رویه و همسویی لازم میان سیاست‌گذاری‌ها و برنامه‌های حمایتی، نظارتی و اجرایی ایشان مشاهده نمی‌شود.

ای‌کاش شورا و مجمعی ملی بنیان گذاشته می‌شد تا همه متولیان و دست‌اندرکاران این حوزه اعم از نهادهای دولتی و غیر دولتی، کارشناسان، روانشناسان، مربیان و ... گردهم می‌آمدند و برای هرچه کارآمدتر ساختن برنامه‌های این حوزه به تعامل و تلاش جمعی می‌پرداختند.