براساس این گزارش، سید علی کاشفی خوانساری در این نشست اظهار داشت: در ادبیات داستانی ما به حضرت خدیجه (س) بسیار کوتاهی شده و آنگونه که باید در مورد ایشان صحبت نمی‌شود در حالی که شیعیان به این شخصیت مدیون هستند.

این منتقد از دو جنبه کتاب ماهوتی را بررسی کرد و ادامه داد: بخش نخست به کلیات اختصاص دارد و بخش دوم به جزئیات ریزی که به صورت مصداقی اشاره خواهد شد؛ آنچه در بخش اول در حوزه کلیات محسوس است مساله عمومی است که نویسندگان ادبیات کودک و نوجوان با 2 نوع مخاطب مواجه هستند و چیستی مخاطب از جمله موضوعاتی است که در ادبیات کودک و نوجوان با آن روبه‌رو هستیم.

به گفته وی، در ادبیات مذهبی کودک و نوجوان یک نوع مخاطب، مخاطب درون گفتمانی است که آشنایی اولیه با موضوعات مورد بحث دارد و نوع دوم مخاطبی است که تازه می‌خواهد اطلاعاتی در این زمینه کسب کند.

نویسنده کتاب «لالایی‌های تا لیلایی» با بیان اینکه عمده کارهایی که ما برای مخاطب کودک انجام می‌دهیم به نوعی تاکید بر این دارد که یک آشنایی اولیه برای مخاطب وجود دارد، گفت: هر نویسنده‌ای که دغدغه کودکان را داشته باشد، می‌داند که مخاطبان ما اشباع شده‌اند، متاسفانه عملکرد ما در رسانه‌ها، مجلات، کتاب‌ها و مدارس آنقدر بد بوده که کودکان و نوجوانان به نادرستی به این باور رسیده‌اند که همه چیز را می‌دانند در حالی که این تصور اشتباه است.

این نویسنده با تاکید و ابراز تاسف در این راستا مثالی را مطرح کرد و با تاکید بر اینکه متاسفانه بمباران تبلیغاتی ما در این زمینه‌ها به گونه‌ای بوده که مخاطبانمان احساس سیری کاذب می‌کنند، متذکر شد: مهمترین عنصری که نویسنده باید در داستانش ایجاد کند این است که مخاطب احساس نکند با یک داستان تکراری و شنیده شده روبه‌رو است.

 

نویسنده «تاریخ ادبیات دینی کودک و نوجوان» در ادامه به آسیب‌شناسی ادبیات کودک پرداخت و با بیان این مطلب که امروز در مورد کتاب‌های مذهبی با دو دسته مخاطب روبه‌رو هستیم، خاطرنشان کرد: گروهی با اطلاعات کمی که دارند می‌خواهند در مورد برخی شخصیت‌ها مانند حضرت خدیجه بیشتر بدانند، گروه دوم آنهایی هستند که به قصد خواندن داستان، این رمان نوجوان را برگزیده‌اند. کتاب «بانوی نازنین» هر دوی این موقعیت‌ها را از دست داده و راه میانه را انتخاب کرده است. چرا که روی جلد اشاره‌ای به اینکه این رمان در واقع داستان زندگی حضرت خدیجه است، نشده و متاسفانه با خلأیی که در این زمینه وجود دارد مخاطب امکان انتخاب سهل کتابی در این زمینه را از دست داده است، همچنین از آن سو داستان آنقدر آرام پیش نمی‌رود که مخاطبی که به دنبال خواندن داستان است بداند با یک داستان دینی روبه‌رو است.

وی با تقدیر از تالیف مهری ماهوتی و پرکردن خلاء موجود با نوشتن این اثر ابراز داشت: باید از خانم ماهوتی تقدیر کرد که این خلأ بزرگ که در پی بی‌توجهی داستان‌نویسان به حضرت خدیجه (س) به وجود آمده را جبران کرده است. 

این نویسنده با تاکید بر این مهم که امروز جذب مخاطب بسیار دشوار است زیرا مخاطب نباید تصور کند با یک داستان تکراری روبه‌رو است، تصریح کرد: عده‌ای از مخاطبان ما علایق و مطالعات مذهبی دارند که باید برای آنها جدی‌تر و با اطلاعات بیشتر حرف زد چرا که زمینه اولیه در آنها با مطالعات وجود دارد، دسته‌ای دیگر نه اطلاعات دینی دارند و نه در فضای دینی رشد یافته‌اند که برای آنها نیز باید به شیوه غیرمستقیم داستان دینی را بیان کرد. در کتاب «بانوی نازنین» خانم ماهوتی به عمد یا ناخودآگاه راه میانه را انتخاب کرده که محاسن و مضراتی داشته است.