در عراق آنقدر اماكن زیارتی هست كه ناخواسته خیلیها از قلم میافتند. هركدام از این امامزادهها اگر در ایران یا هر كشور دیگری بود به تنهایی بارگاهی عظیم مییافت.
مسجد سهله و مسجد كوفه آنقدر عظیم و پرارج است كه بعید است بشود با این توقفهای چند ساعته بهره لازم را از آن برد. مقبره مسلم بن عقیل، هانی بن عروه، مختار ثقفی، خدیجه بنت علی(ع(، كمیل بن زیاد، رأس الحسین، قبرستان وادی السلام، منزل مولا)ع)، میثم تمار،مقام صافی صفا، مقبره سید رضی و سید مرتضی و قبر حضرت هود و صالح)ع( را زیارت میكنیم.
مسجد براثا را كمتر ایرانیان زیارت میكنند. مسجد عجیبی است. انگار دریچهای باشد كه بتوانی چند هزار سال قبل را تماشا كنی. خدا قسمت مشتاقان كند. فضای معنوی خاصی دارد.
گورستان وادی السلام هم برای خود شهری سیاحتی است. وقت میخواهد و اطلاعات كافی كه هزاران تكه پراكنده از تاریخ و تمدن اسلامی را در گوشه و كنار آن بیابی.
تمام صوفی صفا منسوب به عارفی است كه بر اساس افسانههای مردم سالها قبل از شهادت مولا(ع) در نجف ساكن میشود به امید آنكه قبرش در جوار مضجع مولای جوانمردان باشد.
خانه مولا هم دیدنی است و چاه آبی كه حتماً باید جرعهای از آن نوشید. آن چاه آب برای ما حكایتی داشت كه میتوانید از رضا امیرخانی سوال كنید. تنها بگویم كه به آن شك نكنید.
از خدا پنهان نیست از شما هم چه پنهان؛ صبح كه به خود آمدم دانستم كه نماز مغرب و عشا نخواندهام. دیگر چه بگویم. فقط اجازه بدهید دعا كنم كه هركس قلبش به عشق مولا میتپد رخصت این زیارت را بیابد.
صحرای محشری بود، كسی را به كسی كاری نبود. یكی روضه میخواند و گریه میكرد. یكی سینه میزد. یكی مدح میخواند، یكی ترانه. یكی میرقصید. یك رو به ضریح و پشت به قبله نماز میخواند. یكی به نیت طواف تكبیر میگفت و هفت بار گرد مرقد مطهر میگشت. یكی به سجده بود و یكی به قنوت. یكی به قبض و یكی به بسط. من همه غمها و خواستههایم را از یاد برده بودم. میخواستم شكرگوی محبت علی باشم كه در روز ازل بیآنكه هیچ حقی داشته باشم در دلم نهاده بودند مگر میشد كه شكر كنم. به چه زبانی؟با چه بیانی؟فقط مصرعی را از یك ترانه كوچه بازاری به یاد آوردم و عرض كردم:
عاشقم، عاشقترم كن
بسوزان، خاكسترم كن

خانه مولا هم دیدنی است و چاه آبی كه حتماً باید جرعهای از آن نوشید.