یادداشتهای یك سفر غیرقانونی ـ 7
به ایرانیها توصیه میشود كه حتیالامكان از كربلا خارج نشوند چراكه بقیهی شهرها و بهخصوص راهها امنیت ندارد. اگر هم كسی بخواهد به زیارت سایر بقاع متبركه برود باید در طول روز از كربلا خارج شود و پیش از غروب آفتاب دوباره بازگردد. با اینهمه قسمت شد كه ما یك شب را در نجف و شبی را در بغداد بمانیم.
دورترین شهر زیارتی از كربلا، سامراء است كه تقریباً شهری شمالی است و اغلب ساكنان آن اهل سنت هستند. حرم امام علیالنقی(ع)، نرجس خاتون مادر بزرگوار امام زمان(عج) و عمهی ایشان حكیمه خاتون مشترك و روی هم به اندازهی یكی از امامزادههای كوچك ایران است. در سامرا شاهد تیراندازی و درگیری نیروهای امریكایی با مردم و طرفداران صدام بودیم. بهطور كلی شهرهای سنینشین ناامنتر و محل دائمی درگیری مردم و بعثیها با امریكاییهاست.
یكی دو ساعت بیشتر نتوانستیم در سامرا بمانیم. بههرحال توفیقی بود زیارت امامان بزرگوار عسگریین و زیارت سرداب مقدسه. البته فراوانی و ازدحام زائران واقعاً زیارت و حضور قلب را دشوار میكند بهطوری كه در سرداب مقدسه امكان ایستادن هم وجود نداشت چه رسد به نماز خواندن و زیارت. زیارتنامهی امام حسن عسگری به گمانم تا آن روز نخوانده بودم. عجب مضامین باشكوه و تفكربرانگیزی. حقیقتاًاین ادعیه و زیارات دریایی عظیم از معارف و حكمتاند كه در دستهای ماست.
زیباترین صحنه سامرا جوانان هیأتی ایرانیاند كه با عشق و دردی خالصانه امام زمانشان را صدا میكنند. دیوانگانی تحسینبرانگیز و غبطهآفرین كه با چشمانی همیشه پراشك و احوالی نزار چشم به راه خورشید عدل و حقیقتاند.
خدا قسمت كرد و در جادههای اطراف سامرا با یك تریلی تصادف بسیار شدیدی كردیم و ماشین اوپلی كه سوار بودیم حسابی نابود شد. نمیدانم چرا ما خراش هم برنداشتیم. بههرحال دوباره ماشینی فراهم شد و راهی شدیم.
حرم امامزاده محمدبن علیهادی كه جایی اطراف سامرا واقع شده بسیار مورد توجه و اقبال عشایر عرب است. خدا به شما خانواده بركت دهد و رحمت و صلوات خود را هزار چندان كند كه اول و آخر شما، بزرگ و كوچك شما، مشهور و ناشناستان همه ارباب نجات و فیضاید و مجاری عطا و بركات الهی بر خلق.
از همان مسیر به كاظمین آمدیم. كاظمین امروز یكی از محلات شهر بغداد است و بغداد آكنده از سربازهای امریكایی و اروپایی در جادههای اطراف بغداد تانكها و نفربرهای عراقی سوخته فراوانی میبینیم. كاروانهای نظامی امریكایی شامل تانكها، جیپها، نفربرها، تیربارها همهجا پرسه میزنند. گروههای پیادهنظامی هم در بیشتر خیابانها در سنگرها و سر چهارراهها مستقر هستند. بغداد كاملاً مخروبه است. مغازهها تعطیل است. ادارات تعطیل است. ساختمانهای دولتی همه غارت شدهاند حتی یك پریز برق روی دیوار نمانده. مردم افسردهاند و محیط غمزده و ترسان. چه حس غریبی است كه سرزمینت را بیگانگان تصرف كرده باشند. خدا آن روز را نیاورد. خدا هیچوقت تا روز قیامت آن روز را نیاورد كه بیگانهای تفنگ به دست با غرور در خیابانهای میهن ما قدم بزند. خدایا این سرزمین مقدس را حفظ كن. خدایا كشور عزیزمان را تا همیشه از شر اجانب حفظ كن.
دورترین شهر زیارتی از كربلا، سامراء است كه تقریباً شهری شمالی است و اغلب ساكنان آن اهل سنت هستند. حرم امام علیالنقی(ع)، نرجس خاتون مادر بزرگوار امام زمان(عج) و عمهی ایشان حكیمه خاتون مشترك و روی هم به اندازهی یكی از امامزادههای كوچك ایران است. در سامرا شاهد تیراندازی و درگیری نیروهای امریكایی با مردم و طرفداران صدام بودیم. بهطور كلی شهرهای سنینشین ناامنتر و محل دائمی درگیری مردم و بعثیها با امریكاییهاست.
یكی دو ساعت بیشتر نتوانستیم در سامرا بمانیم. بههرحال توفیقی بود زیارت امامان بزرگوار عسگریین و زیارت سرداب مقدسه. البته فراوانی و ازدحام زائران واقعاً زیارت و حضور قلب را دشوار میكند بهطوری كه در سرداب مقدسه امكان ایستادن هم وجود نداشت چه رسد به نماز خواندن و زیارت. زیارتنامهی امام حسن عسگری به گمانم تا آن روز نخوانده بودم. عجب مضامین باشكوه و تفكربرانگیزی. حقیقتاًاین ادعیه و زیارات دریایی عظیم از معارف و حكمتاند كه در دستهای ماست.
زیباترین صحنه سامرا جوانان هیأتی ایرانیاند كه با عشق و دردی خالصانه امام زمانشان را صدا میكنند. دیوانگانی تحسینبرانگیز و غبطهآفرین كه با چشمانی همیشه پراشك و احوالی نزار چشم به راه خورشید عدل و حقیقتاند.
خدا قسمت كرد و در جادههای اطراف سامرا با یك تریلی تصادف بسیار شدیدی كردیم و ماشین اوپلی كه سوار بودیم حسابی نابود شد. نمیدانم چرا ما خراش هم برنداشتیم. بههرحال دوباره ماشینی فراهم شد و راهی شدیم.
حرم امامزاده محمدبن علیهادی كه جایی اطراف سامرا واقع شده بسیار مورد توجه و اقبال عشایر عرب است. خدا به شما خانواده بركت دهد و رحمت و صلوات خود را هزار چندان كند كه اول و آخر شما، بزرگ و كوچك شما، مشهور و ناشناستان همه ارباب نجات و فیضاید و مجاری عطا و بركات الهی بر خلق.
از همان مسیر به كاظمین آمدیم. كاظمین امروز یكی از محلات شهر بغداد است و بغداد آكنده از سربازهای امریكایی و اروپایی در جادههای اطراف بغداد تانكها و نفربرهای عراقی سوخته فراوانی میبینیم. كاروانهای نظامی امریكایی شامل تانكها، جیپها، نفربرها، تیربارها همهجا پرسه میزنند. گروههای پیادهنظامی هم در بیشتر خیابانها در سنگرها و سر چهارراهها مستقر هستند. بغداد كاملاً مخروبه است. مغازهها تعطیل است. ادارات تعطیل است. ساختمانهای دولتی همه غارت شدهاند حتی یك پریز برق روی دیوار نمانده. مردم افسردهاند و محیط غمزده و ترسان. چه حس غریبی است كه سرزمینت را بیگانگان تصرف كرده باشند. خدا آن روز را نیاورد. خدا هیچوقت تا روز قیامت آن روز را نیاورد كه بیگانهای تفنگ به دست با غرور در خیابانهای میهن ما قدم بزند. خدایا این سرزمین مقدس را حفظ كن. خدایا كشور عزیزمان را تا همیشه از شر اجانب حفظ كن.
+ نوشته شده در ۱۳۸۲/۰۸/۱۴ ساعت توسط سید علی کاشفی خوانساری
|