صد سپاس و ای کاش
انتشار این کتاب به دلیل فقدان منبع در این حوزه،خبری مهم و قابل تأمل مینماید.چرا که تاکنون فهرست جامعی از نشریات منتشر شده در دوران پهلوی در دسترس نبود.کتاب چهار جلدی مرحوم صدرهاشمی مطبوعات ایران از آغاز تا شهریور 20 را پوشش میداد و اجل مجال تحقق وعده انتشار مجلدات بعدی را به وی نداد.فهرستهای متعددی توسط مرحوم برزین در سالهای مختلف منتشر شد که آنها نیز به دلیل مقطعبندیهای غیر تاریخی دورههای زمانی و شناور بودن میان فهرست و تحلیل چندان مکفی به حساب نمیآمد. فهرست موجود دیگر چهره مطبوعات معاصر غلامحسین صالحیار است که اتفاقا مرحوم صدری نائینی-مؤلف کتاب مورد بررسی-نیز در تهیه آن کتاب سهیم بوده است.آن کتاب نیز بیشتر فهرستی از جمعی از اصحاب مطبوعات است که سیاههای از نام نشریات را به انضمام دارد.به این فهرستها باید فهرستهای سالیانه کتابخانه ملی و سایر کتابخانهها همچون آستان قدس را افزود که به دلیل محدود بودن به یافتههای یک کتابخانه،مجلدات مختلف و ارایه فهرست روزنامهها و مجلهها در کتابچههای مجزا چندان متناسب با نیاز محققان مبنی بردستیابی به فهرست کاملی از مطبوعات دوره پنجاه و سه ساله پهلوی نیست.بدیهی است تهیه چنین فهرستی از کوششی فردی در میگذرد و پژوهشی ملی به حساب میآید و این مهم جز باحمایت سازمانهای پژوهشی میسر نخواهد شد.بااین همه ظاهرا مرحوم صدری نائینی به طور فردی و از سرذوق طی سالیان متمادی چنین فهرستی را تدارک دیده است و به مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها سپرده و دریغ که مهلت نیافته تا خود شاهد نشر این مجموعه باشد.به هرصورت این کتاب چه در هیأت اصلی آن که حاصل تلاش مرحوم صدری است و چه همراه بانمایههای آن که از سوی ناشر افزوده شده است کتابی درخور توجه و راهگشا برای اهل پژوهش در حوزه تاریخ مطبوعات است؛بااین همه از کاستی و اشتباه خالی نیست که این به دلیل منحصر به فرد بودن این منبع به دریغی بزرگ میانجامد؛و به این اندیشه که گویا هنوز،کار ارایه فهرست جامعی از مطبوعات دوره تاریخی فوق الذکر به اتمام نرسیده و مستلزم کوششهای تکمیلی است.
مهمترین ویژگی این مجموعه ذوقی بودن ملاکهای گردآورنده است که گاهی برغیر علمی بودن انجامیده است.تعریف مطبوعات که در این مجموعه بدیهی پنداشته شده است از ضروریات چنین مرجعی است که جای خالی آن مشهود است.این فقدان تعریف واحد سبب شده که نمونههای پروفسوری از گاهنامهها،نشریات داخلی، ویژهنامهها و نشریات ضمیمه به این سیاهه راه یابند.البته نه همهء گاهنامهها،نشریات داخلی،ضمائم و....نکته دیگر نامشخص بودن منبع اطلاعات مندرج در شناسنامه هرنشریه است.روشن نیست از کدامها در اصل نشریات و یا مجوز آنان مندرج بوده و کدامها حاصل تشخیص مؤلف است.گاهی نیز مجموعه از عنوان خود فراتر میرود و نشریات منتشر نشده را هم در برمیگیرد.(نشریاتی که مجوز گرفته اما منتشر نشدهاند و یا بادرخواست مجوز آنها موافقت نشده است)که البته این نشریات نیز به تمامی انعکاس نیافتهاند و فی المثل میتوان بامراجعه به اسناد مربوط به وزارت معارف و یا وزارت اطلاعات و جهانگردی دهها نشریه دیگر یافت که باتقاضای انتشار آن موافقت نشده و باجملههای مقدور نیست،لازم نیست،پاسخ لازم نیست و...به بایگانی سپرده شده است.
برای آنکه بحثمان درباره این کتاب محدود به کلیات نشود و بتوانیم باارایه مصادیق تصویر روشنتری بدست آوریم جا دارد،حوزه تحث را به مقولهء مشخصی محدود کنیم.از آنجا که دغدغه و مشغله حقیر بیشتر مرتبط بامطبوعات کودک و نوجوان است باارایه چند مثال سعی در ارایه شاهدی برمحسنات و نواقص این کتاب مینمایم. میدانیم که در کلیه کتابهای تاریخ مطبوعات که تا به حال منتشر شده است کوچکترین توجهی به مطبوعات ویژه کودکان و نوجوانان نشده بود.
کتاب مرحوم صدرهاشمی،استاد محیط،براون و تربیت،دکتر پروین،کتابهای استاد سید فرید قاسمی،کتابهای معرفی مطبوعات محلی و...هیچکدام نامی از مطبوعات کودک نبردهاند برزین در دو کتاب خود یکی در 2 صفحه و در دیگری 3 صفحه از مطبوعات کودک صحبت کرده و به معرفی کیهان بچهها و اطلاعات دختران و پسران پرداخته است.در میان صفحات کتابهای درباره ادبیات کودک هم حداکثر میتوانستیم یک تا سه صفحه درباره مطبوعات کودک پیدا کنیم و چند نام جدید همچون راهنمای آینده،سه فندق،پیکها و غیره را احصا کنیم.تااینکه کتاب مرحوم منصور حسینزاده درباره تاریخ مطبوعات کودک منتشر شد و منبعی قابل توجه به دست داد. با این حال کتاب مرحوم حسینزاده نیز از آنجا که بیشتر تحلیلی است تا تاریخی و مرجع از اشکالات خالی نیست و فی المثل از هیچ نشریهء کودک و نوجوان قبل از 1317 نام نبرده است.کتاب مورد بحث ما در این حوزه غنی است و مرحوم صدری نائینی توانسته است سیاهه مطولی از نشریات ویژه کودکان و نوجوانان ارایه کند که بسیاری از آنان در فهرست مرحوم حسینزاده غایباند.البته باز هم فهرست مرحوم صدری نائینی کامل نیست و میتوان نشریات کودک و نوجوانی را نام برد که در این مجموعه از قلم افتاده است.
نشریاتی چون سه فندق(مهدیقلی خان هدایت-1309)، خواندنیهای کودکان افسانههاست(علی نقی وزیری-1317)،آلبوم (جبار باغچهبان-1323)،ورقا(ویژه کودکان بهایی)و...مزیت دیگر این اثر ارایه فهرست بلندبالایی از نشریات دانشآموزی و سالنامههای مدارسی است که تابه حال کمتر مورد توجه قرار گرفته بودهاند (البته سید فرید قاسمی در مقالهای درباره سالنامهها در روزنامه اطلاعات و بعد کتاب سال همشهری و همچنین اقبال قاسمی پویا
در مقالهء دیگری اشاراتی دراین باب داشتهاند)لازم به ذکر است که نشریات دبیرستانی و آموزشگاهی گرچه از رسمیت عاری بودهاند،اما باتوجه به تیراژ پایین مطبوعات در دوران پهلوی اول از باب تأثیرگذاری و دایره مخاطبان چیزی از مطبوعات رسمی کسر نداشته و اتفاقا محل بروز بسیاری از نوآوریهای ادبی و نظرات نوگرایانه بودهاند و تصویری بدیع از وضعیت نوجوانان و خواندنیهای سنین دانشآموزی به دست میدهند.البته این فهرست نیز کامل نیست و مخصوصا در دوره پهلوی دوم اگر قرار باشد نشریات مدارس فهرست شوند به تعداد دبیرستانها شاید بتوان نشریاتی یافت.
از دیگر نواقص کتاب در حوزه مزبور ذکر نشدن توصیفگر کودک و نوجوان برای بسیاری از نشریات این گروه سنی است.مثلا نشریات پیشاهنگی،پیک جوانان و جوانان شیر و خورشید سرخ که ذیل نشریات آموزشی تربیتی آمده و یا دانشآموز و دانشآموزان ایران که در میان نشریات عمومی آمدهاند و«دخترها و پسرها»در دنیای دانشآموز که ذیل نشریات فرهنگی طبقهبندی شدهاند در میان نشریات کودک و نوجوان هم قابل نمایهسازی بودند.
مشکل دیگر خلط نشریات درباره کودکان و برای ایشان است. در ذیل نشریات کودک و نوجوان به نامهایی چون شورای کتاب کودک،کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان،مرکز طبی کودکان، نشریه پزشکی و...برمیخوریم که در حقیقت نشریاتی درباره بچهها هستند و نه ویژه ایشان که جا داشت در مدخل جداگانهای جای میگرفتند و سایر نشریات مشابه همچون پویه،فرزند،کودک و زندگی و...نیز به آنها میپیوستند.
گفتیم که نشریات ضمیمه و ویژهنامهها نیز به فهرست راه یافتهاند که برای مثال میتوان به کیهان پیشآهنگ،شعلهور برای محصلین،ندای فرهنگ برای محصلین،تهران مصور کوچولوها و شنگول برای بچهها اشاره کرد.«برای فرزندان»هم که در این فهرست آمده در حقیقت«نور دانش برای فرزندان»و یک ویژهنامه است؛همین طور«کودک»که مدیر مسؤول آن خلیل اسعد رزمآرا معرفی شده حال آنکه نامبرده مدیر مسؤول و صاحب امتیاز نشریه مرد مبارز بوده و میر ابو الفتح دعوتی و جمعی دیگر از روحانیون فرهنگی تهران آن نشریه را باامتیاز مجله مرد مبارز و بدون دخالت مسؤول آن منتشر میکردند.و یا«سفرهای دور و دراز هامی و کامی»در حقیقت یک سلسله کتاب است و نه یک نشریه و به غلط به این فهرست راه یافته است.
در بحث دستاندرکاران نیز اشتباهاتی به چشم میخورد.مثلا محمود حاج حکیمی مسؤول نشریات جوانان،دانشآموز،«معلم و خانواده»و نوجوان معرفی شده حال آنکه این نشریات کلا مربوط به بعد از انقلاب است و نامبرده نیز در سالهای اول انقلاب مسؤول این نشریات بوده و نه در دوره پهلوی.به عبارت روشنتر این مجلهها همان نشریات پیک هستند که پس از انقلاب به مدت یک سال، پیش نام پیک از عنوان آنها حذف شد و مسوولیت آن به حکیمی سپرده شد تا آنکه مجددا بانام جدید«رشد»توسط مصطفی رحماندوست راهاندازی و منتشر گردید.و یا نشریه«آذرخش نو»(ارگان دانشآموزان دمکرات ایران به سردبیری زهره قائنی)در ماه آخر سال 57 و در دوره انقلاب اسلامی منتشر شده و نه در دوره مورد بررسی این کتاب. همچنین است نام مصطفی رحماندوست به عنوان سردبیر پویه و نام داریوش نوروزی و وحید نیکخواه آزاد به عنوان سردبیران کیهان بچهها که در اصل نام سردبیران این نشریات در سالهای پس از انقلاب است و نه پیش از آن.
اشتباهات کوچک دیگری هم میتوان ذکر کرد مثل امیدواریم ناچار نباشیم برای یافتن آن نشریات به طور پراکنده از دستفروشها و کهنهفروشها سراغ بگیریم و ای کاش کتابخانههای معتبر و یا مراکز فرهنگی باپرداخت هزینهای مناسب این مجموعهگرانقدر را از بازماندگان آن مرحوم خریداری کنند و برای آیندگان محفوظ بدارند.