نهضت مشروطه‏خواهی را باید آغازگر فصلی نو در تاریخ تحولات اجتماعی و سیاسی ایران به شمار آورد.دنیایی‏ که ایرانی د رعصر مشروطه در آن به تفکر و اندیشه می‏پرداخت‏ با قبل و بعد از آن به کلی متفاوت است.مشروطه قدرت استبداد را در هم کوبید و اراده مردم را به تصویر کشید.البته ایرانیان‏ چنین تجربه‏ای را در ماجرای رژی در«نهضت تنباکو»به دست‏ آورده بودند.کودکان و نوجوانان در ماجرای رژیم سهم عمده‏ای‏ داشتند و حتی در نهضت مشروطه هم ردپای آنها به چشم‏ می‏خورد.

یکی از موضوعاتی که تا کنون کمتر به آن پرداخته‏ شده،جایگاه کودکان و نوجوانان ایرانی در دوران قاجاراست.در طول یکصد و چند سال حکومت قاجار بر سرزمین ایران،جامعه ایرانی روندی رو به جلو را تجربه می‏کرد،شکست ایران از روس،مهمترین دلیلی بود تا ایرانیان در پی‏ آموختن علوم جدید برآیند.در این میان بیشترین سهم نصیب کودکان و نوجوانانی شد که می‏یابد در آینده‏ای نه چندان دور سهمی را در ادارهء امور ایفا کنند.تأسیس مؤسسه دار الفنون به دنبال همین فراگیری علوم جدید بود،هرچند در ابتدا افراد طبقه مرفه و حاکم د راین مدرسه تحصیل می‏کردند ولی بعدها با به راه افتادن مراکز آموزشی دیگر راه برای ورود افرادی از سایر اقشار هموار گشت.تأسیس مدارسی در تبریز،رشت،بوشهر و...،در همین راستا بود.

کتاب از باب قرائت اطفال،سعی دارد تا با نگاهی به حضور کودکان و نوجوانان در مطبوعات پیش از مشروطه،به تبیین جایگاه این گروه در سطح‏ اجتماع آن روز ایران بپردازد.نویسنده کتاب کوشیده با جستجو در کتب و مطبوعات آن دوره و با پیدا کردن نکاتی که در آن از کودک و نوجوان-طفل‏ یا اطفال-سخن رفته،به بررسی دیدگاه آنها در آن زمینه بپردازد.کتاب حاضر که در حیطهء کاری خود،تحقیقی نو محسوب می‏شود،نوید دهندهء روزهایی‏ خوب برای محققین ایرانی است تا با یافتن گوشه‏های تاریک تاریخ این مرز و بوم، در جهت اعتلای آن گام‏های مؤثری بردارند.

کتاب از باب قرائت اطفال در سه فصل تنظیم شده است:

فصل اول کتاب را باید مقدمه‏ای کلی بر موضوعات مورد اشارهء کتاب‏ دانست،در این فصل با عنوان«بستر اجتماعی و فرهنگی»،نویسنده به‏ موضوعاتی چون زمینه‏های سیاسی نشر کتاب،مطبوعات،آموزش عمومی، ادبیات کودک در ایران و جهان،تاریخ مطبوعات کودک در جهان و به موقعیت‏ اجتماعی کودکان و نوجوانان در عهد قاجار پرداخته است.

با توجه به مدارک و مستنداتی که نویسنده در کتاب ارائه نموده،معلوم‏ می‏شود که سابقهء تألیف و نگارش دربارهء کودکان و نوجوانان‏ به سال‏ها قبل از نهضت مشروطه باز می‏گردد و فرهیختگان‏ آن دوران به این گروه سنی هم توجه داشته‏اند.

فصل دوم کتاب با عنوان«اولین مطالب درباره کودکان‏ در مطبوعات ایران»،شامل زیر فصل‏های ذیل می‏باشد:

نشریات فارسی هند کاغذ اخبار-اولین روزنامه ایرانی-، روزنامه وقایع اتفاقیه،حوادث،کودکان بزهکار،حقوق کودک، اخبار خارجی،اخبار مدارس و تعلیم و تربیت،اخبار پزشکی، آگهی کتاب کودک،تئاتر و سایر هنرها،تصاویر کودکان، اولین دستور سانسور،طنز و داستان.در این فصل هم‏ موضوعات بالا برحسب انعکاس در مطبوعات آن دوره‏ بررسی و نقد شده‏اند.

فصل سوم،با عنوان نگاهی به چند نشریه،خود شامل دو بخش است:

1-نشریات عهد ناصری 2-نشریات عهد مظفری.

نشریات عهد ناصری که در این فصل از آنها یاد شده به قرار زیراست:

زهرا یرادی باهرا،روزنامهء علمیه دولت علیهء ایران،المنطبعة فی الفاس، فرهنگ،روزنامه نظامی علمیه و ادبیه،روزنامه علمی،دانش،مدرس‏ فارسی،ورقهء ماه دار الفنون تبریز و ناصری.

اما مطبوعات عصر مظفری عبارتند از:تربیت،الحدید،گایتزاگ،پایلاگ‏ گایتزا(هر دو به زبان ارمنی منتشر می‏شده‏اند)،ادب،ادب تبریز،ادب‏ مشهد،ادب تهران،معارف،کمال،فلاحت مظفری،معرفت،نوروز، دعوة الحق و مکتب.نویسنده در این فصل به معرفی روزنامه‏های بالا می‏پردازد. او به بستگی یا عدم وابستگی آنها به دربار اشاره دارد.همچنین مدیران‏ مسئول،خط مشی،تاریخچه و موضوعات مورد توجه آنها را مورد بررسی‏ قرار می‏دهد.

با مطالعه کتاب خواننده به چند نکته پی می‏برد:

اول اینکه از حضور کودکان و نوجوانان در عرصهء علم و ادب و به‏طور کلی زندگی اجتماعی دوران قبل از مشروطه تا حدود زیادی آگاه می‏شود.

دوم کتاب به سعی و تلاش ایرانیان نوع دوست و وطن‏پرستی اشاره دارد که در جهت تعالی بخشیدن به آینده‏سازان کشور،از هیچ تلاشی دریغ نکرده‏اند و خواننده در کتاب با نام و اسامی آنها برخورد می‏کند.

سوم،شیوه‏های روزنامه‏نگاری و زبانی را که در آن زمان جهت ارتباط با کودکان و نوجوانان به کار می‏رفته،درمی‏یابد.

چهارم،از رقابت‏ها و چشم و هم چشمی‏های مطبوعاتی در آن دوره آگاه‏ می‏گردد.

نویسنده در جای جای کتاب خود به در دسترس نبودن منابع دست اول‏ و از بین رفتن بسیاری از آنها اشاره دارد که جا دارد مسئولان امر در صورت‏ موجود بودن آن منابع،به تهیه و جمع‏آوری آنها بپردازند.