بیان مفاهیم قرآنی، نيازمند قالبی استوار است
در این نشست که با پیشنهاد خبرگزاری قرآنی ایران (ایکنا) برگزار شد،
محمدجواد جزینی، نویسنده و منتقد ادبی، مصطفی رحماندوست، شاعر و سیدعلی
کاشفی خوانساری، نویسنده آثار کودک و نوجوان شرکت داشتند.
در این نشست امکان تولید آثار داستانی با اقتباس از قرآن کریم با محوریت داستانهای مینیمال (کوتاه کوتاه) بررسی شد.
در ابتدای این نشست که از ساعت ۱۸ آغاز شد، جزینی شرح مختصری از چگونگی پیدایش «مینیمالیسم» در ادبیات عرضه کرد و گفت: روزگاری در فرهنگ غرب، کلیسا در تمام شئونات مردم دخالت داشت و این دخالت حتی به هنر هم کشیده میشد. وقتی مردم اروپا از این روند به سطوح آمدند، علیه کلیسا قیام کردند. اینگونه بود که عصر روشنگری یا رنسانس پدید آمد. در این عصر روشنگری میخواست مردم را از معنویت جدا کند و تنها به عقل انسان تکیه شود.
جزینی تاثیر عصر روشنگری بر ادبیات را پدیدار شدن گونههای مختلف داستانی از جمله داستانهای کوتاه دانست و ادامه داد: در آن زمان تلقی این بود که قرار نیست کتابی از آسمان انسان را رستگار کند. این اندیشه عقلگرایانه تا جنگهای جهانی ادامه داشت. آنگاه غربیها دیدند که عقلگرایی هم خیلی آنان را رستگار نکرد و انسان غربی به پوچی رسید. دقیقا در همین دوران جنبش ادبی فرمالیستها پیش آمد. فرمالیستها خیال میکردند هنرمند هنگامی ارزشمند است که شکل تازهای به ادبیات بدهد. همین زمان تقسیمبندی داستان کوتاه و رمان شکسته شد و یکی از جریانهایی که پدید آمد، مینیمالیسم بود.
به گفته جزینی، مینیمالیسم دیگر عقل محور نبود و بیشتر بر احساس تکیه داشت و به شدت از نزدیک شدن به مفاهیم عقلی احراز میکرد. این توضیحات جزینی آغاز گر بحثی در جلسه بود که آیا این داستانهای بسیار کوتاه احساسی، توان انتقال مفاهیم عظیم قرآنی را در خود دارند؟ و اگر نه، برای اقتباس از قرآن کریم امروزه، باید از چه قالبی استفاده کرد.
مصطفی رحماندوست، شاعر و منتقد حاضر در جلسه، با زیر سوال بردن توانایی مینیمالیسم برای اقتباس از قرآن کریم یادآور شد: ما در گذشته، در ادبیات خودمان با گونههایی مواجه بودیم که قابلیت انتقال مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی را داشتهاند. عرفان در گذشته زبان عام بوده و نه زبان خاص. روایتها و حکایتهای کوتاه در ادبیات کلاسیک فارسی، شاید شبیه همان چیزی که امروزه در غرب مینیمالیسم نام گرفته، مضامین عرفانی را در خود داشته است.
رحماندوست، مینیمالیسم را از شیوههایی دانست که اکنون در غرب برای رواج مذهب استفاده میشود و با توضیح اینکه خود مینیمالیسم هم با اینکه برای بیان مفاهیم غیردینی و در گریز انسان غربی از سلطه کلیسا به وجود آمد، امروزه برای بیان مفاهیم مختلفی به کار گرفته میشود، ادامه داد: در اروپا حدود ۳۰ سال پیش، فقط داستانهای مذهبی از کلیسا برون میآمد. از ۳۰ سال پیش با پدید آمدن جنبشهای مختلف دینی در سطح جهان از جمله انقلاب اسلامی ایران، گرایشهای مختلف مذهبی در جهان رشد کرد. موسسههایی پدید آمد که کاملا در مسیر مذهب قرار داشتند و این مذهب، دیگر با کاتولیکیسم و آنچه کلیسا میگفت تفاوت داشت.
این شاعر در توضیح گفتههای خود، ادامه داد: البته کلیسا در غرب هنوز هم به همان شیوههای سنتی خود، مثل بازنویسی از انجیل برای کودکان متوسل میشود. اما این مینیمالیسم مانند کودکی که ابتدا در مخالفت با کلیسا متولد شده، اما اکنون راه خود را میرود، به شیوهای برای بیان همه مفاهیم تبدیل شده است. مثلا دانشگاه آکسفورد داستانهایی مذهبی با فرمهایی کاملا متفاوت مانند مینیمالیسم عرضه میکند. دقیقا با همان قالبهایی که ابتدا برای بیان مفاهیم غیر دینی پدید آمد.
در ادامه این جلسه، کاشفیخوانساری از ایده استفاده از مینیمالیسم برای بیان مفاهیم قرآنی انتقاد کرد و گفت: مکاتب ادبی در زمان و مکان خاص تعریف میشوند. مینیمالیسم متعلق به اینجا نیست و نمیشود از آن برای انتقال ارزشهای قرآن استفاده کرد. این امر متناقض است. ما بهجای فکر کردن به این مقوله باید برخی سنتهایی را که در گذشته ادبیات خودمان بوده،احیا کنیم. بسیاری از این سنتهای ادبی با مغولات ادبیات جهان، همسو و سازگارند.
کاشفیخوانساری استفاده از «دوبیتی» و «رباعی» را به عنوان جایگزینی امروزی برای بیان مفاهیم قرآنی پیشنهاد کرد و افزود: کوتاهگویی که اکنون در جهان با اقبال مواجه است، در این دو قالب شعری کاملا وجود دارد. اما مینیمالیسم با این مفاهیم عظیم اصلا سازگار نیست. ما با استفاده از سنتهای ادبی خودمان میتوانیم متونی خلق کنیم که هم امروزی است و هم توانایی انتقال مفاهیم عظیم عرفانی و معنوی را در خود دارد.
این پیشنهاد کاشفیخوانساری با استقبال دو منتقد دیگر حاضر در جلسه مواجه شد. جزینی با تاکید گفت: «اصولا دو مقوله «مدرن» و «آسمانی» با یکدیگر سازگاری ندارند و رحماندوست تصریح کرد:«مفاهیم قرآنی باید تاثیر گذار و عمیق بیان شوند و این امری است که با داستان مینیمال امکانپذیر نیست.»
در این نشست امکان تولید آثار داستانی با اقتباس از قرآن کریم با محوریت داستانهای مینیمال (کوتاه کوتاه) بررسی شد.
در ابتدای این نشست که از ساعت ۱۸ آغاز شد، جزینی شرح مختصری از چگونگی پیدایش «مینیمالیسم» در ادبیات عرضه کرد و گفت: روزگاری در فرهنگ غرب، کلیسا در تمام شئونات مردم دخالت داشت و این دخالت حتی به هنر هم کشیده میشد. وقتی مردم اروپا از این روند به سطوح آمدند، علیه کلیسا قیام کردند. اینگونه بود که عصر روشنگری یا رنسانس پدید آمد. در این عصر روشنگری میخواست مردم را از معنویت جدا کند و تنها به عقل انسان تکیه شود.
جزینی تاثیر عصر روشنگری بر ادبیات را پدیدار شدن گونههای مختلف داستانی از جمله داستانهای کوتاه دانست و ادامه داد: در آن زمان تلقی این بود که قرار نیست کتابی از آسمان انسان را رستگار کند. این اندیشه عقلگرایانه تا جنگهای جهانی ادامه داشت. آنگاه غربیها دیدند که عقلگرایی هم خیلی آنان را رستگار نکرد و انسان غربی به پوچی رسید. دقیقا در همین دوران جنبش ادبی فرمالیستها پیش آمد. فرمالیستها خیال میکردند هنرمند هنگامی ارزشمند است که شکل تازهای به ادبیات بدهد. همین زمان تقسیمبندی داستان کوتاه و رمان شکسته شد و یکی از جریانهایی که پدید آمد، مینیمالیسم بود.
به گفته جزینی، مینیمالیسم دیگر عقل محور نبود و بیشتر بر احساس تکیه داشت و به شدت از نزدیک شدن به مفاهیم عقلی احراز میکرد. این توضیحات جزینی آغاز گر بحثی در جلسه بود که آیا این داستانهای بسیار کوتاه احساسی، توان انتقال مفاهیم عظیم قرآنی را در خود دارند؟ و اگر نه، برای اقتباس از قرآن کریم امروزه، باید از چه قالبی استفاده کرد.
مصطفی رحماندوست، شاعر و منتقد حاضر در جلسه، با زیر سوال بردن توانایی مینیمالیسم برای اقتباس از قرآن کریم یادآور شد: ما در گذشته، در ادبیات خودمان با گونههایی مواجه بودیم که قابلیت انتقال مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی را داشتهاند. عرفان در گذشته زبان عام بوده و نه زبان خاص. روایتها و حکایتهای کوتاه در ادبیات کلاسیک فارسی، شاید شبیه همان چیزی که امروزه در غرب مینیمالیسم نام گرفته، مضامین عرفانی را در خود داشته است.
رحماندوست، مینیمالیسم را از شیوههایی دانست که اکنون در غرب برای رواج مذهب استفاده میشود و با توضیح اینکه خود مینیمالیسم هم با اینکه برای بیان مفاهیم غیردینی و در گریز انسان غربی از سلطه کلیسا به وجود آمد، امروزه برای بیان مفاهیم مختلفی به کار گرفته میشود، ادامه داد: در اروپا حدود ۳۰ سال پیش، فقط داستانهای مذهبی از کلیسا برون میآمد. از ۳۰ سال پیش با پدید آمدن جنبشهای مختلف دینی در سطح جهان از جمله انقلاب اسلامی ایران، گرایشهای مختلف مذهبی در جهان رشد کرد. موسسههایی پدید آمد که کاملا در مسیر مذهب قرار داشتند و این مذهب، دیگر با کاتولیکیسم و آنچه کلیسا میگفت تفاوت داشت.
این شاعر در توضیح گفتههای خود، ادامه داد: البته کلیسا در غرب هنوز هم به همان شیوههای سنتی خود، مثل بازنویسی از انجیل برای کودکان متوسل میشود. اما این مینیمالیسم مانند کودکی که ابتدا در مخالفت با کلیسا متولد شده، اما اکنون راه خود را میرود، به شیوهای برای بیان همه مفاهیم تبدیل شده است. مثلا دانشگاه آکسفورد داستانهایی مذهبی با فرمهایی کاملا متفاوت مانند مینیمالیسم عرضه میکند. دقیقا با همان قالبهایی که ابتدا برای بیان مفاهیم غیر دینی پدید آمد.
در ادامه این جلسه، کاشفیخوانساری از ایده استفاده از مینیمالیسم برای بیان مفاهیم قرآنی انتقاد کرد و گفت: مکاتب ادبی در زمان و مکان خاص تعریف میشوند. مینیمالیسم متعلق به اینجا نیست و نمیشود از آن برای انتقال ارزشهای قرآن استفاده کرد. این امر متناقض است. ما بهجای فکر کردن به این مقوله باید برخی سنتهایی را که در گذشته ادبیات خودمان بوده،احیا کنیم. بسیاری از این سنتهای ادبی با مغولات ادبیات جهان، همسو و سازگارند.
کاشفیخوانساری استفاده از «دوبیتی» و «رباعی» را به عنوان جایگزینی امروزی برای بیان مفاهیم قرآنی پیشنهاد کرد و افزود: کوتاهگویی که اکنون در جهان با اقبال مواجه است، در این دو قالب شعری کاملا وجود دارد. اما مینیمالیسم با این مفاهیم عظیم اصلا سازگار نیست. ما با استفاده از سنتهای ادبی خودمان میتوانیم متونی خلق کنیم که هم امروزی است و هم توانایی انتقال مفاهیم عظیم عرفانی و معنوی را در خود دارد.
این پیشنهاد کاشفیخوانساری با استقبال دو منتقد دیگر حاضر در جلسه مواجه شد. جزینی با تاکید گفت: «اصولا دو مقوله «مدرن» و «آسمانی» با یکدیگر سازگاری ندارند و رحماندوست تصریح کرد:«مفاهیم قرآنی باید تاثیر گذار و عمیق بیان شوند و این امری است که با داستان مینیمال امکانپذیر نیست.»
+ نوشته شده در ۱۳۸۹/۰۲/۱۹ ساعت توسط سید علی کاشفی خوانساری
|