نمیخواستم در چارچوبها باشم
سجاد صاحبان زند: سیدعلی کاشفی
خوانساری از چهرههای مطرح ادبیات حوزه کودک و نوجوان است. او همچنین دستی
در روزنامهنگاری دارد و آخرین حضور او در مطبوعات با نشریه «شهرزاد» همراه
بوده است. کاشفی سردبیری و مدیرمسئولی این نشریه را به عهده دارد که مسائل
و دغدغههای کودکان و نوجوانان را با بزرگترها عنوان میکند.
این
نویسنده به تازگی چهار مجموعه شعر منتشر کرده که بهانهای است برای
گفتوگوی خبرآنلاین با او. این چهار مجموعه «سرودهای پس از مرگ»، «در با
بی تویی»، «آنکه آمد، آنکه رفت» و «لالاییهای لاییلایی» نام دارند و
چنان که خودش میگوید سرودههای او از سالهای 1386 به بعد را دربرمیگیرد،
هرچند او شعرهایش را از سال 1372 در مطبوعات منتشر کرده است. کاشفی در این
گفتوگو در مورد فضای شعرهایش توضیحاتی داده است.
شما چهار کتاب شعرتان را با فاصله کوتاهی از هم منتشر کردهاید که اشعارشان از نظر فرمی و محتوایی با هم شباهتهایی دارند. چطور شد که شما کارهایتان را به صورت جداگانه ( و نه یک کتاب ) منتشر کردید؟این شعرها، چنان که شما نیز گفتید، از نظر فاصله سرایش و فاصله انتشار بسیار به هم نزدیکند. شاید این شعرها میتوانست با تأملی بیشتر در یک مجموعه کنار هم بیایند، اما من برای انتشار هریک از این کتابها به طور مجزا دلایل خاص خود را دارم. هرکدام از این مجموعهها، به یک مقطع زمانی خاص از زندگی من ارتباط دارند و از همین رو بالطبع دارای حال و هوای خاص خود هستند و قاعدتا من باید توانسته باشم این حال و هوا را در فرم و محتوای این آثار به نمایش بگذارم، با این توضیح که به هر حال همه این چهار مجموعه، توسط یک فرد سروده شدهاند و به همین دلیل نزدیکیهایی با هم خواهند داشت. من این چهار مجموعه را مستقل از هم میبینم و از همین رو، آنها را به طور مستقل منتشر کردم.
یکی از مسائلی که شما در این سه کتاب به آن توجه
داشتهاید، کارهای گرافیکی و بصری است. آیا تمهید خاصی برای بهرهگیری از
گرافیک داشتهاید و آیا اساسا گرافیک، شعر شما را تکمیل میکند؟من
دخالتی در انتخاب این تصاویر نداشتهام. این تصاویر نشاندهنده نگاهی است
که مدیران هنری و تصویرگران به این اشعار داشتهاند. تصویرگری کتاب «آنکه
رفت، آنکه نیامد» توسط ندا عظیمی و دو کتاب «سرودههای پس از مرگ» و «در
با بی تویی» توسط سعید باباوند که خود نیز دستی در شعر دارد انجام شدهاند.
کار گرافیک و طراحی کتاب «لالاییهای لالهیی لایی» هم زیر نظر خانم نجفی
انجام شد که ناشر این کتاب بود و به گمان میمن تصویرگران نگاه خود را به
این شعرها داشتهاند که این نگاه قاعدتا ابعاد بهتری از اشعار را پیش روی
مخاطب قرار خواهد داد.
البته این تصاویر زمانی میتوانست نقشی بهتر
در نشان دادن معنای ضمنی اشعار داشته باشد که هریک از شعرها، تصویری خاص و
مختص خود را داشته باشند، اما در حال حاضر این تصاویر در حد کتابآرایی
باقی ماندهاند و به همین دلیل تنها شاید بتوانند فضای کلی اشعار را
بازنمایی کنند. اما اگر برای هرکدام از شعرها تصویرسازی میشد، به طور قطع
میتوانست در بازفهمی معنای شعرها موثر باشند. البته قرار است در مجموعهای
که در آیندهای نزدیک از من منتشر میشود، برای هریک از شعرها تصویرگری
شود و قاعدتا در این کتاب، شعر و تصویر همدیگر را تکمیل خواهند کرد.
یکی از خصوصیات شعرهای شما در این چهار مجموعه، کوتاه بودن آنهاست. آیا شما کارهای کوتاه خود را برای انتشار برگزیدهاید یا کلا شعرهای شما کوتاهند؟نهایت سعی من در این مجموعهها آن بود که خودم را از دست همه قواعد دست و پاگیر نجات دهم. یعنی سعی کردهام حسهایم را به شفافترین، عریانترین و بیسانسورترین شکل ممکن بیان کنم و تلاشم بر این بوده که زیباییهای زبانی و فرمی، سبب نشود تا صداقت و اصالت حسهایم تحتالشعاع قرار گیرند. با این توصیف این شعرها را باید نوعی واگویه و اقرارنامه شاعرانه دانست. یعنی اگر در جایی به سمت ایجاز رفتهام، حال و هوای آن شعر چنین میطلبیده و اگر گاهی بلندتر نوشتهام، باز فضای شاعرانه چنین اقتضا میکرده است. شاید اگر گاهی کارهایم طولانیتر شدهاند، من توان آن را نداشتهام که با ایجاز حسهایم را بیان کنم. به هر روی من خودم را تا جایی که ممکن است در چارچوبها قرار نمیدهم و ندادهام.
شما از عوامل و واژگانی در شعرتان استفاده میکنید که در زندگی روزمره کاربرد وسیعی دارند و البته استفاده اندکی از آنها در ادبیات شده، مانند «آیدی»، «مسیج» و... به نظر میرسد شما در این مورد نیز نخواستهاید خود را در چارچوبها ببینید. درست است؟به گمان من ارزش و رسالت شعر در صداقتش نهفته است. من چه زمانی که تعابیر قرآنی و عرفانی را وارد شعر سپیدم میکنم و چه آنجایی که از واژگان روزمره بهره میگیرم، همواره میکوشم به حسهایم احترام بگذارم و آنها را با صداقت بیان کنم. در هیچیک از این موارد، من عمدی برای بهکارگیری کلمات ندارم. تلاش من بر این بوده که کلماتم را به طور صادقانه روی کاغذ بیاورم، حال ممکن است در جایی این بیان با کلماتی روزمره و غیرفارسی همراه بوده و در جایی دیگر، حامل معنایی اسطورهای باشند. به باور من شعر باید عین زندگی باشد و مانند آیینهای زندگی را به نمایش بگذارد. از سویی، مفاهیم اسطورهای، مذهبی و عرفانی نیز گرچه شاید گاهی کهنه و قدیمی به نظر بیایند، اما هرگز از زندگی ما جدا نیستند.
شما تا چه اندازه کارهایتان را ویرایش میکنید؟من اعتقاد دارم بیان احساس و عواطف از آنجایی که از مرزی به نام کلمه عبور میکند، شعرها باید مورد بازنگری و ویرایش قرار گیرد، چراکه گاهی سرعت بهکارگیری کلمات و مفاهیم ذهنی با هم هماهنگ نیستند. من معمولا کارهایم را ویرایش میکنم، چون اگر حسی در ذهنم مانده و روی کاغذ نیامده باشد، در این ویرایش، میتواند خود را در قالب کلمات عرضه کند. در همین ویرایش است که حشو و زوائد شعر پیرایش میشوند تا فرم و محتوا هماهنگ شوند. البته در این مرحله نیز من کوشیدهام خود را در چارچوبهای از پیش تعیین شده قرار ندهم.
شما عناوین کتابهایتان را چگونه انتخاب میکنید؟من سعی کردهام در این عنوانها، روح حاکم بر مجموعه را نشان دهم و به همین دلیل بر اساس تصوری که از کل مجموعه داشتم، عنوانی برای آن انتخاب کردم. جالب آنکه عنوانها هم مانند شعر، سرزده میآیند و حسی با خود دارند که نمیتوان به سادگی از آنها گذشت. به همین دلیل من نیز گاهی خودم را به دست حسی میسپارم تا عنوانی جدید شکل بگیرد.
شعرهای شما را میتوان آشتی دهنده سنت و مدرنیته به
حساب آورد، چون از سویی به مفاهیم اسطورهای در قالب شعر سپید میپردازید و
از سوی دیگر این مفاهیم عرفانی را با کلماتی به شدت امروزی بیان میکنید.
به نظر شما یک شعر تا چه اندازه ظرفیت دارد تا این عناصر را در کنار هم
قرار دهد؟ممکن است کسی صناعت آن را بیاموزد و به واسطه
تواناییهایش، اثری خلق کند اما این نکته به گمان با جوهر و ماهیت شعر
همخوان نیست. شعر باید آینه و جلوهای از تولیدکنندهاش باشد. در نتیجه
اگر چنین اتفاقی در شعرهای من افتاده، حاصل تجمیع این نشانهها و عناصر در
شاعر است. یعنی شاعر به همان اندازه که به سنتها میپردازد و سنتها
دغدغهاش هستند، از زندگی در فضای معاصر نیز غافل نیست و با واژههایی که
ممکن است شما آنها را مدرن بدانید و برخی از آنها با عنوان روزمره و پیشپا
افتاده یاد کنند، ارتباط دارد.
او به طور ناخودآگاه این مسائل را
درشعرش، کنار هم میآورد. اگر هریک از این بخشها به طور ساختگی و شعاری
مطرح شوند، ما با اثری که بتوان آن را شعر نام نهاد روبهرو نخواهیم بود
اما اگر فردی همه این مسائل را باهم در وجودش داشته باشد و بتواند آنها را
در شعر هم کنار هم بگذارد، به طور قطع چنین چیزی میسر خواهد شد، چون شعر
میتواند جنبههای مختلفی را به صورت توأمان داشته باشد.
در حال حاضر کتابی در دست انتشار دارید؟کارهایی آماده چاپ دارم، اما در آینده نزدیک نمیخواهم کتاب شعر دیگری منتشر کنم. یکی از مجموعههای شعرم در وزارت ارشاد با کمی مشکل مواجه شد و باید اصلاحاتی روی آن اعمال میکردم در نتیجه فعلا از انتشار این مجموعه چشم پوشیدهام، هرچند همچنان به فعالیت در حوزه ادبیات کودک و نوجوان ادامه میدهم.