طرحهای داستانی « كاشفی خوانساری» نمونه ایرانی مينیمالنويسی است
«محمد ايوبی»، نويسنده و كانديدای بخش نهايی دومين دوره جايزه ادبی جلال آل احمد، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران (يكنا)، مينیمالنويسی بر اساس قصههای قرآن كريم را موضوعی سابقهدار در ادبيات فارسی حتی در روزگار معاصر دانست كه با نامهايی غير از مينیمال به خوانندگان ارائه شده است و اظهار كرد: در نگاهی اجمالی به متون ادبی كهن فارسی به روشنی میتوان به بازسازی و قصهنويسیهای بسيار كوتاه از متن قرآن كريم برخورد كرد كه با نامی غير از مينیمال منتشر و ارائه شده است؛ به عنوان مثال سعدی در گلستان خود به مقالهنويسی اشاره دارد كه بر مبنای آيات قرآن انجام میگيرد و میگويد كه اين امر تاكنون در زبان فارسی وجود نداشته است و من برای بار نخست آن را از زبان عربی به زبان فارسی آوردم و يا قصههايی قرآنی مرحوم «مهدی آذريزدی» و حتی طرحهای داستانی بسيار كوتاه «سيدعلی كاشفی خوانساری» را نيز میتوان از جمله اين نمونهها دانست كه با نام و يا جريانی ادبی تحت نام مينیمالنويسی منتشر نشدهاند.
وی ادامه داد: در يك نگاه كلی نويسنده نمیتواند به تنهايی موجب مانايی اثر باشد، بلكه اثر و درونمايهای آن است كه میتواند خود را به عنوان موضوعی ماندگار در ذهن مخاطب به ثبت برساند و بیشك قصهنويسی بر مبنای آيات و مفاهيم قرآن كريم به دليل اينكه قرآن خود دارای ماندگاری بالايی در طول تاريخ بوده است برخلاف بسياری از سبكهای ادبی كه تنها به ظاهر و شخصيتهای پديد آورنده توجه دارند و نه به معنايی كه منتقل میكنند، ماندگار خواهد بود.
نويسنده رمان «صورتكهای تسليم» ادامه داد: داستانهای قرآن برای بازنويسی در ادبيات فارسی تاكنون به شيوههای متفاوتی مورد بهرهبرداری قرار گرفتهاند و امروز هنگامی كه صحبت از حضور آنها در يك سبك ادبی جديد میكنيم، بايد توجه كنيم كه بحث ما چگونگی نامگذاری روی آن نيست، بلكه چگونگی برخورد با موضوع است كه اهميت پيدا میكند.
| شيوههایمتفاوتیازبازنويسیداستانهایقرآن |
| داستانهای قرآن برای بازنويسی در ادبيات فارسی تاكنون به شيوههای متفاوتی مورد بهرهبرداری قرار گرفتهاند و امروز هنگامی كه صحبت از حضور آنها در يك سبك ادبی جديد میكنيم، بايد توجه كنيم كه بحث ما چگونگی نامگذاری روی آن نيست |
ايوبی افزود: در ورود به اين بحث نبايد فراموش كرد كه مينیمال نويسی را نبايد تنها يك سبك ادبی پستمدرن بدانيم كه از غرب به ادبيات ما وارد شده است، چرا كه سالها پيش از اين و در سالهای دهه 40 نمونههای اوليه آن در ادبيات فارسی معاصر نيز ديده شده است كه نمونه آن را میتوان در داستانكهای «محمود طياری» ديد، اما به دليل اينكه در آن روزگار و حتی امروز مينیمال را به دليل نداشتن يك آغاز، فراز و فرود داستانی، تنها يك طرح ادبی داستانی در نظر میآوردند، اين موضوع اهميت چندانی پيدا نكرد و در روزگار معاصر نيز افت توجه مخاطبان به شعر به همراه پايين بودن كيفيت اشعار منتشر شده ذهنيت مخاطبان اين بخش از ادبيات را به مينیمال سوق داده است.
وی ادامه داد: مينیمال با وجود اينكه از عناصر داستانی تنها اوج را در خود دارد، اما هنگامی كه به عرصههايی مثل مينیمالنويسی قرآنی وارد شويم نبايد فراموش كنيم كه هر نويسنده نگاه خودش را به موضوع داستانی دارد و نمیتوان او را به پيروی از سبكی هدايت كرد، اما نويسنده در عين حال بايد چارچوب و سبك نگارشی قرآن را در ارائه يك مفهوم مورد توجه قرار دهد و از آن خارج نشود.