شكی نيست كه واقعه عاشورا و جريان فرهنگی نشأت گرفته از آن در بستر تاريخی خود موجب تحولات گسترده سياسی و اجتماعی بوده است كه پيروزی انقلاب اسلامی ايران و در ادامه مقاومت هشت‌ساله فاتحانه اين انقلاب در جنگ تحميلی بارزترين نمونه آن در آينه نگاه تمام بشريت است. اما به دور از تمامی اين خط سيرها، به راستی ادبيات انقلاب اسلامی در گذر سی‌ساله از عمر خود آيا توانسته است مبانی فكری انديشه‌های شكل‌دهنده خود را كه حادثه عاشورا بی‌شك جزء بزرگی از آن به شمار می‌آيد را در بستر خود منتقل كند.

«سيد علی كاشفی خوانساری» نويسنده و پژوهشگر در اين‌باره به ايكنا می‌گويد: بزرگترين وجه ايدئولوژيك ادبيات انقلاب اسلامی معاصرسازی نهضت عاشوراست و بسياری از مبلغان و تئوريسين‌های انقلاب و نيز نويسندگان همواره سعی كرده‌اند با منطبق ساختن ادبيات و نگاه خود به نهضت عاشورا عملاً همه اتفاقات پيرامون انقلاب اسلامی را به با اين نگاه برای مخاطبان خود بيان كنند. حضور فرهنگ عاشورايی در ادبيات انقلاب در جريان دفاع مقدس نيز ادامه داشت، به‌طوری كه جريان داستان انقلاب و در ادامه دفاع مقدس نيز تمام تلاش خود را در ارتباط با اين دو واقعه حفظ كرده‌اند و لذا می‌توان گفت كه ادبيات انقلاب اسلامی در همه حوزه‌ها و برای همه سنين كاملاً تأثير گرفته از ديدگاه عاشورايی است.

كاشفی در ادامه به آسيبی قابل توجه در اين جريان اشاره می‌كند و می‌افزايد: امروزه با فاصله گرفتن از سال‌های انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و با وجود اينكه هنوز هم برجسته‌ترين آثار ادبی ما الهام‌ گرفته از فرهنگ عاشورايی هستند به نظر می‌رسد كه بسياری از نويسندگان در تلاش هستند با نگاهی كاملاً زمينی به تشريح اين دو مفهوم بپردازند و در نتيجه آنچه امروز به چشم می‌خورد كاهش توليد آثار ادبی با موضوع انقلاب اسلامی در ادبيات كشور است كه البته می‌توان ريشه آن را ميان جامعه و شرايط عمومی نشر كشور جست‌وجو كرد.